عباس عبدی خطاب به كیهان:

پرچم سفید را به علامت تسلیم در مقابل مردم بلند کنید

پرچم سفید را به علامت تسلیم در مقابل مردم بلند کنید به گزارش سنج نیوز تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی اصلاح طلب در یادداشت امروز روزنامه اعتماد ضمن اشاره به عملکرد نواصولگرایان و سیاست سنجی آنها نوشت: به جای توجیهات بهتر است پرچم سفید را به علامت تسلیم در مقابل ملت بلند کنید، این اتهامات بیان یا رویه دیگری از همان شکست است. شکستی که تمایلی به اقرار آن ندارند..



به جای توجیهات بهتر است پرچم سفید را به علامت تسلیم در مقابل ملت بلند کنید، این اتهامات بیان یا رویه دیگری از همان شکست است. شکستی که تمایلی به اقرار آن ندارند. اینها برحسب اینست که اتهامات آن روزنامه ضد رسانه های اصلاح طلب واقعی باشد. اگر واقعی هم بود، به منزله شکست بود، چه رسد به این که دروغ باشد.
سیاست سنج بر سیاق دماسنج است. همان گونه که دماسنج، درجه حرارت بدن را نشان می دهد، سیاست سنج هم باید درجه سیاست را نشان دهد. دمای بالای ۳۷ درجه تب محسوب شده و نشانه اختلال در عملکرد بدن و احیانا وجود میکروب یا ویروس و عفونت است و اگر از ۳۹ بیشتر شود، به سمت تشنج حرکت می کند و در ۴۱ درجه اوضاع بحرانی و احیانا منجر به فوت می شود. سیاست سنج هم کمابیش باید چنین کارکردی داشته باشد. باید نشان دهد وضعیت یک موجود سیاسی شامل فرد، گروه یا حکومت چگونه است؟ آیا درجه حرارت آن طبیعی است یا تب دارد و اگر تب دارد چقدر است؟ عامل تب چیست؟ آیا با یک مُسکن و تب بر و پاشویه کردن حل می شود یا باید منتظر رو به قبله دراز کردنش بود؟ آیا اصولا چنین دستگاهی داریم؟ این یادداشت می خواهد پاسخ مثبتی به آخرین پرسش دهد و یک شیوه سیاست سنجی را معرفی نماید. نخستین بار در سال ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ بود که با این مسئله مواجه شدم. به دلیل انفرادی بودن دسترسی مناسب به اخبار سیاسی نداشتم. ولی دوست داشتم بدانم که روند سیاسی کشور و سرنوشت جناح های سیاسی، بخصوص اصلاح طلبان در آن مقطع چه خواهد شد. بعد از ماه ها، روزانه دو روزنامه در اختیارم قرار دادند، ولی روزنامه های خنثی و غیرسیاسی بودند. در نتیجه نه داده های ارزشمندی داشتند و نه مواضع گروه ها و فعالان سیاسی را به خوبی بازتاب می دادند و از همه بدتر این که تحلیل معتبری هم نداشتند. بعد از مدتی معیاری پیدا کردم تا از اخبار و مواضع عادی افراد و گروههای سیاسی بتوانم استنتاج های مورد نیاز را انجام دهم. به این صورت که نوشته ها یا سخنان آنان را می خواندم اگر صدر و ذیل آن تناقض داشت و اصطلاحا جفت و جور نمی شد، نتیجه می گرفتم که این اختلال نوشتاری یا بیانی، بازتابی از وضعیت نامناسب جناح متبوع آن فرد در جامعه است. از همین رو به تحلیل و نتایجی رسیدم که حقیقت هم صحت آنرا اثبات کرد. حالا هم با همین مبنا میتوان جناح نواصولگرا را تحلیل کرد. برای این کار یکی از آخرین یادداشت های روزنامه کیهان در نقد رسانه های اصلاح طلب بهترین معیار برای این نتیجه گیری است. این روزنامه ضمن بیان این که ««بحران سازی از مسائل و حوادث عادی»، «بزک کردن دشمنان اصلی و واقعی کشور»، «جایگزین کردن دیگران بعنوان دشمن» بعنوان سه محور اصلی عملیات روانی ضد ملت ایران در دستور کار رسانه های معاند قرار گرفته است.» به ذکر مصادیقی از عملکرد رسانه ای اصلاح طلبان پرداخته که یک موردش درباره بنده است.
آنچه جالب است و تاییدکننده وضعیت وخیم سیاسی این گروه است، محور منطق آنان است که می نویسد: «برای تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن ضد ملت ایران به صورت روزانه با انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت در جامعه یأس آفرینی و با القای بن بست در آینده کشور شکاف میان مردم و حاکمیت را دنبال می کنند.» این ادعا که اخبار مثبت سانسور می شود، باعث خنده و تمسخر شده است ولی شرح بیشتر تناقضات آن هم می تواند جالب باشد.




بیشتر بخوانید: یکه تازی سفیر روسیه در تهران ؛ دولت و وزارت خارحه کجایند؟
انتقاد تند مطهری به «اجازه» و «رهنمود» گرفتن ایران از روسیه در مذاکرات برجامی کنایه سنگین عبدی به «دلبری» سفیر روسیه از «نواصولگرایان ظاهربین»
فرض نماییم که دستاوردهای نواصولگرایان و اخبار مثبت زیاد است. فرض نماییم که کارهای رسانه های مورد نظر کیهان هم سانسور این دستاوردهای بسیار مثبت باشد. فرض محال که محال نیست. مقایسه توان رسانه ای اصلاح طلبان با جناح مقابل گویاست چونکه توان اینان چند روزنامه با تیراژ محدود و سایت های کوچک است، در مقابل رسانه های متعدد مکتوب نواصولگرایان (از کیهان و ایران و همشهری گرفته تا ده ها مورد دیگر)، رسانه های مجازی و خبرگزاری های آنان از ایرنا و فارس و تسنیم گرفته تا ده ها مورد دیگر و هم صدا و سیما با ده ها شبکه و هزاران کارمند و مخاطبان میلیونی و ارزان و هم لشکر عظیم سایبری که همه اینها دارای بودجه های کلان هستند. در این رقابت قدرت رسانه های اصلاح طلب زیر یک در هزار این توان رسانه ای است. حال چطور امکان دارد که یک مجموعه در دولت و حکومت موفق باشند و هر روز اخبار مثبت تولید کنند ولی مجموعه قوی تر آنان در رسانه های بسیار نابرابر چنین ذلت بار قافیه را به رقیب واگذار کنند؟ اگر شما توانا بودید، باید در رسانه های خودتان هم توانمند باشید که حرفه ای ترین نیروهای تان اینجا هستند. ازاین رو کیهان درباره رسانه های اصلاح طلب یا راست می گوید یا خلاف. اگر راست می گوید اقرار به شکست فاجعه بار خودشان است که توان رقابت حتی این اندازه نابرابر را ندارند و اگر هم خلاف می گوید که بحثی نمی ماند. بعلاوه مگر مردم در بند تبلیغ هستند؟ مردم حقیقت را می بینند حتی نیازی به تبلیغ حقیقت هم ندارند، چون آنرا با پوست و استخوان خود لمس می کنند. اگر هم احتیاج به تبلیغ دارند، خب! به جای پرداختن به این موارد، همان کارهای مثبت خویش را تبلیغ و تبلیغات اندک رسانه های منتقدین را خنثی کنید. کافی است به یاد بیاورید که در زمان روحانی مجموعه رسانه های حاکم با شدت هر چه تمام تر چه تبلیغات راست و دروغی را با خیال راحت ضد او انجام می دادند. به جای این توجیهات بهتر است پرچم سفید را به علامت تسلیم در مقابل ملت بلند کنید، این اتهامات بیان یا رویه دیگری از همان شکست است. شکستی که تمایلی به اقرار آن ندارند. اینها برحسب اینست که اتهامات آن روزنامه ضد رسانه های اصلاح طلب واقعی باشد. اگر واقعی هم بود، به منزله شکست بود، چه رسد به این که دروغ باشد. نمونه؟ موردی که ضد من نوشته است. یک نفر زیر فیلمی که فرد موتوری (که مشخص نیست کجاست، چون اهمیتی ندارد) از روی پلی که اندکی آب از آن سرریز شده عبور می کند، ولی همان اندک آب که شاید چند سانتیمتر بیشتر نباشد، او را به داخل رودخانه می اندازد. او نوشته بود که « یک نمونه تلخ از فقدان آموزش های لازم به مردم درباره خطرات سیل» من در زیر آن یک حقیقت علمی را نوشتم تا همه به آن توجه کنند: « حدودا در مهندسی این گزاره پذیرفته شده است که کمتر پدیده ای مثل رفتار سیالات غیرقابل پیشبینی و بسیار فریبنده است. این را باید در دوره ابتدایی و متوسطه آموزش داد.» کیهان آنرا چنین توصیف کرده است!! «با استناد به فیلمی جعلی که خبرنگار بی بی سی فارسی از غرق شدن یک موتور سوار در کشوری دیگر منتشر نموده و آنرا به حادثه سیل در ایران نسبت داده، به تحقیر مردم ایران پرداخته و این فیلم جعلی را نماد فقدان آموزشی مردم ایران و ضعف حاکمیت دانسته است.» این همان آسمان و ریسمان بافتن برای پوشاندن ضعف خود است. حدودا همه موارد آن دروغ است نه ربطی به ایران داشته و نه مردم ایران تحقیر شده اند و کلا بی ارتباط با مسئله ضعف حاکمیت است. فقط یک نمونه آموزشی و تجربی در زندگی روزمره است که می تواند برای همه ما رخ دهد. خب این مصداق آن آیه شریفه است که «یحْسبُون کل صیحةٍ علیهِمْ» هر صدایی بشنوند بر زیان خویش پندارند. البته این خلاف گویی ها در بین نواصولگرایان عادت شده، یکی می گوید که گرفتن اینترنت خانگی در امریکا نیازمند گواهینامه است! دیگری میگه در بعضی دانشگاه های جهان دختر و پسر را جدا کردند، دیدند میانگین نمرات ۵/۱ نمره بیشتر شده! ظاهرا نطفه نواصولگرایی با خلاف گویی و جعل و نفی حقیقت بسته شده است. همین مصداق آخر خط نواصولگرایان است. دمای سیاست آنان بالای ۴۰ درجه است.



۲۱۲۲۰


منبع:

1401/05/18
12:04:54
5.0 / 5
534
تگهای خبر: آموزش , اصلاح طلبان , اصولگرایان , ایران
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۳

سنج نیوز
sanjnews.ir - حقوق مادی و معنوی سایت سنج نیوز محفوظ است

سنج نیوز

خبرگزاری سنج نیوز