منتجب نیا:

خاتمی بیاید ركورد می شكند

خاتمی بیاید ركورد می شكند به گزارش سنج نیوز رسول منتجب نیا، می گوید: سازوکار جدید اصلاح طلبان با عنوان نهاد اجماع ساز همان شورای عالی سیاستگذاری است و تفاوت چندانی با آن شورا ندارد.


به گزارش سنج نیوز به نقل از خبر آنلاین، تجربه تلخ انتخابات ۸۴ و روی کارآمدن احمدی نژاد، آینه تمام نمای اصلاح طلبان است تا همیشه در انتخابات ها به اجماع برسند. انتخاباتی که اصلاح طلبان نتوانستند بر سر کاندیدای واحد توافق کنند تا اینکه در نهایت احمدی نژاد سکان دولت را به دست گرفت و اصلاح طلبان، از راه یافتن به پاستور بازماندند. حال ۱۵ سال از آن اتفاق گذشته و اصلاح طلبان هر بار در انتخابات با سازوکار اجماع سازی وارد می شوند تا به اجماع برسند؛ اجماعی که بتواند آنها را به گزینه نهایی برساند. در حقیقت به رغم اینکه به باور برخی، اصلاح طلبان برخلاف اصولگرایان، آسان تر به اجماع می رسند اما گویا آنها هم گرفتار اختلافات درون جریانی شده اند تا جایی که برخی چهره های سیاسی، نقش خاتمی را در جریان اصلاحات مانع حاکم شدن خرد جمعی و برخی نیز «تَکرار می کنم» خاتمی را عامل به حرکت درآوردن بدنه رأی اصلاح طلبان در ۱۴۰۰ می دانند. حجت الاسلام رسول منتجب نیا، فعال سیاسی اصلاح طلب که بگفته خود رفیق چهل ساله رئیس دولت اصلاحات است، ضمن انتقاد از فردگرایی در جریان اصلاحات، به خبرگزاری خبرآنلاین می گوید: «از آقای خاتمی انتظار می رود که اگر همان " تَکرار می کنم" را می گوید حداقل بگوید "تَکرار می کنم" که مردم به اصلاح طلبان و احزاب و عصاره های ملت که در احزاب حضور دارند رأی بدهند نه اینکه بگوید به لیستی که بنده امضا کردم رأی بدهید.» منتجب نیا که از منتقدان جدی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است و همیشه آنرا مانع فعالیت احزاب اصلاح طلب می دانست، عنوان می کند که نهاد جدید اجماع ساز همان شورای عالی سیاستگذاری است و ایرادات آنرا دارد. او بر این باور است که شورای عالی سیاست گذاری، برخی از احزاب اصلاح طلب را متلاشی کرده است. منتجب نیا، این استدلال که باید از حضور شخصیت های حقیقی استفاده گردد را تجربه بسیار تلخ و نامیمون می داند. مشروح مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین را با رسول منتجب نیا، دبیرکل حزب جمهوریت و چهره سیاسی اصلاح طلب بخوانید؛
***************** *آقای منتجب نیا! نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان بالاخره به سرانجام رسید اما بنظر می رسد نوعی گرته برداری از همان سازوکار قبلی است و بتازگی ۱۵ شخصیت حقیقی نیز برای عضویت در این سازوکار انتخاب شده اند. از دید شما این نهاد اجماع ساز با شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان چه تفاوتی دارد؟ زمانی که حزب جمهوریت ایران اسلامی را تشکیل دادیم شروع کار ما بود و عضو شورای هماهنگی اصلاح طلبان نشده بودیم. چند ماهی است که درخواست کرده ایم حزب جمهوریت را بعنوان عضو شورای هماهنگی اصلاح طلبان دعوت کنند تا بتوانیم در آنجا صاحب رأی باشیم. هنوز هم ما را دعوت نکردند در خصوص اینکه نماینده ای را از طرف حزب جمهوریت تعیین و به جلسه بفرستیم. بدین سبب آنچه که بنده می گویم اطلاعاتی است که از خارج از این شورا دارم و از درون شورای هماهنگی خبر مستقیم ندارم و گاهی طی تماس با مسئولان و یا تماس آنها با ما تا حدودی از وضعیت اطلاع داریم. عمر شورای عالی سیاستگذاری به انتها رسید دو سازوکار برای اجماع سازی و همین طور فعال شدن اصلاح طلبان در انتخابات در دست بررسی و مطالعه است یک سازوکار در شورای هماهنگی اصلاح طلبان مطرح شده که بار مسئولیت تبلیغات انتخاباتی اصلاح طلبان به دوش احزاب باشد یعنی آنچه که در گذشته در سال ۹۴ رخ داد و شورای عالی سیاستگذاری تشکیل شد، عمر آن به انتها رسید و بجای آن ارگان دیگری، کارها را به عهده گرفته است این ارگان همان ارگانی بوده که از اوایل انقلاب، این دفعه را بر دوش داشته است که همان شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب است. *در مورد ایراداتی که به سازوکار جدید وارد می شود نظرتان را بفرمایید. دوستان معتقدند برخی از شخصیت های حقیقی هستند که عضو هیچ حزب یا دبیر هیچ حزبی نیستند اما در عین حال صاحب نظر هستند، نفوذ دارند و می توان از دیدگاه و نفوذشان بعنوان شخصیت های حقیقی بهره برد. بدین سبب از این افراد باید در شورای هماهنگی بهره برد تا آنها نقشی داشته باشند. برخی از افراد هستند که عضو تشکل نیستند بعنوان مثال افرادی مانند آقای موسوی خویینی ها دبیر مجمع روحانیون و عضو حزب است. اما کسانی هستند که عضو و هیچ حزبی نیستند. در شورای عالی سیاستگذاری هم همین استدلال را مطرح نمودند وقتی که اختلاف نظر بین شورای هماهنگی و کمیته راهبردی شورای مشورتی آقای خاتمی به وجود آمد گفتند که این دو را در هم ادغام نماییم و در نتیجه اعلام گردید بجای مسئولان کمیته ها، دبیران کل احزابی که عضو شورای هماهنگی هستند به اضافه برخی از شخصیت های حقیقی شرکت نمایند. این مساله مشکل ایجاد کرد چونکه شخصیت های حقیقی یکی دو نفر نبودند بلکه یک دفعه تعدادی بیش از ۲۰ نفر در کنار برخی از دبیران کل احزاب اضافه شدند وقتی که چشم باز کردیم متوجه شدیم اگر دبیران کل احزاب در اقلیت نیستند حدودا به موازات آنها شخصیت های حقیقی هم به جلسات دعوت شدند. شورای عالی سیاستگذاری تبدیل به یک تعاونی شد که تناسبی با روح اصلاح طلبی نداشت در بین بزرگان اصلاح طلب، یکی گفت ۱۵ نفر، دیگری گفت۶، ۷ نفر دعوت می کنم بدین سبب تبدیل به یک تعاونی شد که به صورتی دارای سهام است به بیانی دیگر هر کدام از این شخصیت ها برای خودشان سهمی قائل شدند در خصوص اینکه نیروهای حقیقی معرفی کنند که در نتیجه سر از شورای عالی سیاستگذاری در آوردند که بنده اعلام کردم این لویه جرگه ای بیش نیست که هیچ تناسبی با روح اصلاح طلبی ندارد. در حقیقت یک مجموعه ای دور هم می نشینند و مشورت می کنند و دستور صادر می کنند که اصلاح طلبان در سراسر کشور چه کاری انجام بدهند. شورای عالی سیاستگذاری، برخی از احزاب را متلاشی کرد بنده هم اوایل درجلسات شورای عالی سیاستگذاری شرکت می کردم اما بعدها دیدم که وضعیت اینگونه است شرکت نکردم درحزب اعتماد ملی هم اختلاف نظر به وجود آمد بدین سبب شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان بجای اینکه عامل وحدت شود در درون احزاب هم اختلافاتی ایجاد کرد. حزب اعتماد ملی به چالش کشیده شد. انجمن اسلامی مهندسین دانشگاه به چالش کشیده شد. به بیانی دیگر شورای عالی سیاستگذاری، برخی از احزاب را متلاشی کرد و خودش جایگزین احزاب شد.
نهاد اجماع ساز تفاوتی با شورای عالی سیاستگذاری ندارد *شما اشاره کردید که یک دلیل اختلافات در شورای عالی سیاستگذاری حضور شخصیت های حقیقی بود. اما همین شخصیت های حقیقی در سازوکار جدید اجماع ساز اصلاح طلبان حضور دارند و... هم اکنون این استدلالی که مطرح می شود در خصوص اینکه باید از حضور شخصیت های حقیقی استفاده گردد تجربه بسیار تلخ و نامیمونی را در شورای سیاستگذاری پشت سر گذاشته و نتیجه آن هم نتیجه مطلوبی نبود که نمونه آن عملکرد فهرست امید و شورای شهر است که قابل دفاع نیست. هم اکنون یک سازوکار این است که دبیران کل احزاب اصلاح طلبی که عضو شورای هماهنگی هستند بعلاوه ۱۵ نفر شخصیت حقیقی، در نهاد اجماع ساز حضور دارند. شخصیت های حقیقی هم بدین معناست که برخی پشت صحنه بنشینند و نیرو معرفی کنند آن زمان مجموع اینها تشکیل شورایی است که می خواهد برای انتخابات تصمیم گیری کند بدین سبب این سازوکار حدودا عبارت دیگر همان شورای عالی سیاستگذاری است به بیانی تفاوت چندانی با آن شورا ندارد. ۱۶۰ نفر بعنوان اشخاص حقیقی نهاد اجماع ساز عرضه شدند ممکنست محل تشکیل جلسه در دفاتر احزاب یا شورای هماهنگی باشد اما تصمیم گیرنده همین مجموعه هستند یکی از اعضای شورای هماهنگی درباره نتیجه نهایی نهاد اجماع ساز به بنده اظهار داشت که ابتدا ۱۵۰، ۱۶۰ نفر عرضه شدند که به تدریج کم شدند تا اینکه به ۱۹ و سپس به ۱۵ نفر رسید. حال اینکه بر چه اساسی این افراد انتخاب شدند معیار و ملاک مطرح نیست بلکه مهم، میزان نفوذ شخصیت هایی است که این افراد را معرفی می کنند. چرا اشخاص حقیقی عضو حزب نمی شوند *منظورتان این است که باز هم نقش احزاب در این سازوکار نادیده گرفته شده است؟ از نظر بنده این سازوکار، سازوکار درستی نیست و بدتر از شورای عالی سیاستگذاری است و باز هم به مفهوم تحت تاثیر قرار دادن احزاب است. پرسش اصلی این است که چرا دوستان از اینکه بار را بر دوش احزاب بگذارند نگران هستند در صورتیکه پس از انقلاب، همیشه در روزهای انتخابات، احزاب خط امام و اصلاح طلب این دفعه را به دوش می کشیدند و کارها را به خوبی هم انجام می دادند شخصیت های حقیقی موثر که بسیار محترم هستند نخستین سوال از آنها این است که چرا آنها حزب تشکیل نمی دهند و یا عضو احزاب شوند؟ مگر نگرانی خاصی وجود دارد یا دون شأن آنها است که عضو حزبی شوند؟ دوم اینکه حال نخواستند عضو حزب یا دبیر حزبی شوند چرا تاوان این انتخاب آنها را باید احزاب بپردازند؟ چرا آنها در کنار احزاب قرار می گیرند؟ به بیانی دیگر یک شخصیت حقیقی که یک نفر است در کنار یک حزبی که در سراسر کشور شعبه و دفتر و برنامه و اساسنامه دارد قرار می گیرد. حزب یک رأی دارد یک شخصیت حقیقی هم یک رأی دارد بدین سبب این عادلانه نیست. مگر احزاب نیاز به قیم یا ناظر دارند؟ * علیرغم این انتقادات، چرا برخی همچنان اصرار دارند اشخاص حقیقی باید در کنار احزاب در سازوکار جدید ایفای نقش کنند؟ توجیهی که برخی در این زمینه مطرح می کنند چه درست چه نادرست، این است که می گویند این شخصیت های حقیقی که دعوت می شوند صاحب رأی نیستند بلکه مشاور هستند و تنها از دیدگاه و نظرشان استفاده می شود باز هم این مساله مشکلات را کمتر می کند نه اینکه مشکلی ندارد. مگر احزاب نمی توانند تصمیم بگیرند یا مگر نیاز به قیم یا رهبر یا راهبر دارند که کسی بیاید بر آنها نظارت کند!
به رغم همه اینها فرض را بر این بگذاریم که این قضیه را بپذیریم بهتر از این است که شخصیت های حقیقی هم صاحب رأی باشند. این یک ساز وکار است. *اخیرا آقای رهامی به سازوکار دیگری اشاره نمود، ارزیابی شما از آن سازوکار چیست؟ ساز وکاری که از آقای محسن رهامی در مصاحبه ای نقل شده این است که یک مجموعه ای از اصلاح طلبانی که ریشه نظرات و دیدگاه هایشان تا حدودی به هم نزدیک تر است دور هم جمع شوند. به این علت که در میان اصلاح طلبان یک عرض عریضی و فضای گسترده ای وجود دارد که اندیشه های مختلف در آن می گنجد فقط اسم اصلاح طلبی و قسمتی از مشترکات، آنها را در کنار هم قرار داده است و یا بسیاری با یکدیگر اختلاف نظرات جدی دارند. تا دوم خرداد ۷۶ محوریت اصلاحات با مجمع روحانیون بود آقای رهامی می گویند که ما پس از انقلاب از دوره دوم مجلس، کمیته های نانوشته ای در دولت و در مجلس داشتیم به شکلی که افراد همفکر دور هم جمع می شدند و به آنها نیروهای خط امام می گفتند که بنده جزو آن گروه و کمیته بودم که در دوره های مجلس این کارها را انجام می دادیم بعدها این به گروه های خط امام تبدیل شدند که شامل حدود ۸ انجمن بودند که دور هم جمع می شدند و به صورتی با یکدیگر همفکر بودند تا دوم خرداد ۷۶، این وحدت و انسجام بین نیروهای خط امام وجود داشت غالبا محوریت نیز برعهده مجمع روحانیون مبارز بود و بسیاری جلسات در دفتر مجمع برگزار می شد که بنده نیز مسئول اجرائی مجمع بودم که جلسات در آنجا برگزار می شد. از دوم خرداد به بعد، اسم تغییر نمود و به اصلاح طلبی و اصلاحات تغییر نام پیدا کرد و بسیار گسترش پیدا کرد یعنی هر کسی که کمترین تناسب و موضعگیری با این گروه های خط امام داشت وارد اصلاحات شد و در نتیجه دیدگاه های مخالفی را در درون خود جای داد.
به دنبال احیاء فراکسیونی متشکل از اصلاح طلبان همفکر هستیم آقای رهامی می گوید که در درون اصلاحات یک فراکسیونی وجود دارد که اینها با یکدیگر همفکر هستند همان فراکسیون پیش از دوم خرداد. ما در سال ۹۲ نیز این فراکسیون را فعال کرده بودیم و حدود ۱۲ حزب اصلاح طلب، هر هفته جلسه داشتیم و با هم هماهنگی هایی ایجاد می کردیم اما متاسفانه برخی آمدند اختلاف ایجاد کردند و خواستند اختلافات را جمع کنند که در نهایت آن فراکسیون را منحل کردند و دو کمیته ادغام شد و تبدیل به شورای سیاستگذاری شد. تعدادی از دوستان اعتقاد دارند که ما آن فراکسیون را احیا نماییم یا به بیانی دیگر این فراکسیون را داریم و مدت هاست جلسات را برگزار می نماییم. حال ممکنست این فراکسیون به یک مرکز هماهنگی و ایجاد اجماع و اتفاق بین اصلاح طلبان تبدیل گردد یا اینکه ممکنست این توفیق نصیب نشود و خودشان یک مجموعه ای داشته باشند و فهرست بدهند. بدین سبب هنوز روشن نیست اما این تلاشها در حال انجام می باشد. دو ساختار انتخاباتی در حال شکل گیری است خلاصه کلام اینکه در درون اصلاحات دو ساختار هم اکنون در حال شکل گیری است یکی در شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب که به اضافه شخصیت های حقیقی است دیگری فراکسیونی است که آقای رهامی اعلام نموده و آن هم در حال شکل گیری و فعالیت است. اشخاص حقیقی باید حداکثر مشاور باشند نه صاحب حق رأی! بر این باورم که کارها باید برعهده احزاب باشد و بهتر است شخصیت های حقیقی هم یا عضو حزب شوند یا حزب تشکیل دهند. حداکثر از شخصیت های حقیقی بعنوان مشاور استفاده گردد نه اینکه حق رأی داشته باشند چونکه صاحب حق رأی بودن شخصیت های حقیقی جفایی به تحزب و احزاب اصلاح طلب است. اگر خاتمی کاندید شود رکورد می شکند *درباره این نهاد اجماع ساز بسیاری نظر نهایی آقای خاتمی را تعیین کننده تلقی می کنند اما در عین حال می گویند که آقای خاتمی باید تابع جمع باشد و باید از فردگرایی دوری نماییم، چرا اصلاح طلبان درباره شخص خاتمی رفتار دوگانه ای دارند؟ در این که آقای خاتمی فرصت بسیار ارزشمندی برای کشور و نظام است تردیدی نیست در حقیقت محبوبیت و میزان نفوذ او گرچه مانند سابق نیست اما هنوز قابل انکار نیست و هنوز هم بسیاری به خاتمی علاقه مندند. مدتی پیش هم در مصاحبه ای اشاره کردم که هنوز هم آقای خاتمی کاندیدا شود رأی بسیار بالایی به دست می آورد و رکورد می شکند. هر چند به نظر نمی رسد که او کاندید شود. به هر حال واقعیتی است که درباره خاتمی وجود دارد. اینکه چرا آقای خاتمی چنین جایگاهی بین مردم دارد به علت فکر و اندیشه او است مردم آقای خاتمی را بعنوان فردی که مردم دار است، به مردم و خرد جمعی و جمع علاقمند است می شناسند در عین حال با فردگرایی و فردمحوری مخالف است. باید از خاتمی به نفع مردم و تحزب بهره برد آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش مسئله جامعه مدنی و گفت و گوی تمدن ها را بیان کرد و همیشه بر تحزب و شوراها و نظام شورای تاکید داشت نه به این علت که فردیت و شخصیت فردی اش مورد توجه باشد بلکه به علت اندیشه و فکری که دارد مورد علاقه است. بدین سبب باید از وجود چنین شخصیتی و همین طور نفوذ اجتماعی به نفع مردم و تحزب وخرد جمعی استفاده گردد همین طور از شخصیت خاتمی برای تقویت احزاب در کشور استفاده گردد ما نباید شخصیت او را نقطه مقابل تحزب و احزاب قرار بدهیم نباید اینگونه باشد که در مورد هر کسی که به سمت تحزب رفت بگوییم آقای خاتمی را قبول ندارد. او شخصیت محبوبی است و همه خصوصاً اصلاح طلبان به او علاقه دارند. جایگاه خاتمی را به فردی که فرمان صادر می کند تقلیل ندهیم بنده رفیق ۴۰ ساله خاتمی هستم و ارادت دارم در این زمینه تردیدی نیست اما نباید آقای خاتمی را بعنوان یک فرد یا محور، در خصوص اینکه او باید تایید کند یا فرمان صادر کند تقلیل دهیم این مسئله با روح اصلاح طلبی مغایرت دارد اگر اینگونه بیندیشیم به نام جامعه مدنی و اصلاحات و خرد جمعی و تحزب، مردم را به فردمحوری و فردگرایی دعوت کردیم. اشخاص نباید جمع را فدای موقعیتشان کنند بنده همیشه با این تفکر مخالف بود و بر این باورم که شخصیت ها باید موقعیت خودشان را فدای جمع کنند نه اینکه جمع را فدای موقعیتشان کنند. شخصیت ها و تشکل ها باید موقعیت خودرا فدای مردم کنند نه اینکه مسائل مردم را فدای موقعیت خودشان کنند شخصیت هایی مانند آقای خاتمی و یا آنهایی که چه در حصر و چه آزاد هستند، شخصیت های پرنفوذ و پرسابقه و محبوب هستند بدین سبب از این شخصیت ها برای تثبیت و تحکیم تحزب و گام برداشتن در امتداد نظام حزبی استفاده گردد اگر بخواهیم کاری انجام دهیم بجای اینکه در مقابل این شخصیت ها تملق و چاپلوسی نماییم و آنها را بعنوان یک محور مطلق و بدون نقص و ایراد قلمداد نماییم و همه چیز را به آنها منتهی نماییم باید آنها را در کنار مردم و احزاب قرار دهیم و از موقعیت آنها به نفع احزاب و مردم استفاده نمائیم. تلاششان هم در امتداد تقویت احزاب باشد. خاتمی مخالف فردگرایی و محور قرار گرفتن است بنده با آقای خاتمی در سالهای گذشته صحبت کردم او هم همین تفکر بنده را دارد و به شدت مخالف این است که کسی محور شود و احزاب و جمع را تحت تاثیر قرار دهد و جمع را فدای فرد کند. او با اینگونه تفکرات مخالف است اما نمی دانم چرا برخی ها می خواهند فرد را جایگزین جمع کنند و احزاب را تحت تاثیر شخیت های مطرح جامعه قرار دهند. اصلاح طلبان نباید همه چیز را به خاتمی ختم کنند *نقش آقای خاتمی را در انتخابات ۱۴۰۰ چگونه ارزیابی می کنید؟ با عنایت به این که برخی اعتقاد دارند که " تَکرار می کنم" آقای خاتمی مانند گذشته تاثیر ندارد. بنده بر این باورم که در انتخابات، احزاب نباید همه چیز را به شخص آقای خاتمی ختم کنند و خودشان اظهارنظر نکنند. آقای خاتمی از حالا باید جمع احزاب و شخصیت های بانفوذ را حمایت کنند و آنها را در جامعه مطرح کنند چونکه اگر عمر نوح هم داشته باشیم یک زمانی است که دیگر نیستیم. اگر بجای خاتمی بودم می گفتم به سراغ احزاب بروید بدین سبب ما باید برای همیشه این کشور و آینده تاریخ بیاندیشیم بدین جهت اگر بجای خاتمی بودم می گفتم که دیگر دخالت نمی کنم و به سراغ احزاب بروید و اگر مسئله ای است رهنمودی را بطور کلی بیان می کنم تا احزاب خودشان تصمیم گیری کنند. اینگونه نباشد که احزاب تصمیم گیری کنند اما بعد ببینیم آقای خاتمی چه می فرمایند یا آیا آن تصمیم را تایید یا رد می کنند. بدین سبب این کار درستی نیست و غیردموکراتیک است. در حقیقت بنای سست و نادرستی است که اگر در تاریخ گذاشته شود آیندگان قضاوت خوبی نسبت به ما و شخصیت های ما نخواهند داشت. خاتمی «تَکرار می کنم» را بگوید اما... بدین سبب از آقای خاتمی انتظار می رود که اگر همان " تَکرار می کنم" را می گوید حداقل بگوید "تَکرار می کنم" که مردم به اصلاح طلبان و احزاب و عصاره های ملت که در احزاب هستند رأی بدهند نه اینکه بگوید به لیستی که بنده امضا کردم رأی بدهید. در حقیقت آقای خاتمی باید حمایت خودرا از احزاب اعلام کنند که اگر صورت گیرد کار ماندگاری است و به نظام حزبی کمک می نماید. برخی اصلاح طلبان مخالف استقلال احزاب هستند *برخی اعتقاد دارند که خیلی از چهره های اصلاح طلب از جانب آقای خاتمی سخن می گویند یا اینکه برخی قبلا مطرح کرده بودند که آقای خاتمی تحت تاثیر یکی دو حزب اصلاح طلب مانند حزب اتحاد ملت است، ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ بنده نه اسم کسی و یا نام حزبی را نمی برم. برخی اندیشه ای را که بنده اعلام کردم و معتقدم شخص آقای خاتمی همین اندیشه را دارد را قبول ندارند آنها موافق نیستند احزاب به صورت مستقل تصمیم بگیرند و نظر بدهند.آنها می خواهند سازوکاری ایجاد کنند که خودشان بجای احزاب دیگر تصمیم گیر باشند. شورای عالی سیاستگذاری که قبلا تشکیل و الان منحل شده بر همان اساس بود. در جلسه اول شورای عالی سیاستگذاری که ۴۰ نفر نشسته بودند یکی از دبیران کل حزب از جایش بلند شد و اظهار داشت که قرار بود از هر حزب، یک نفر باشد اما از یکی از احزاب، حدود ۱۴ نفر با عناوین مختلف حضور دارند. این کجای دموکراسی است که برخی تحت عنوان احزاب یا شخصیت حقیقی، یک سری احزاب کوچک و اقماری تشکیل دهند تا بتوانند در شورای تصمیم گیری، اکثریت را در اختیار داشته باشند. برخی اصلاح طلبان زرنگی می کنند! به هر حال به تعبیری این زرنگی های برخی دوستان بود که هنوز هم دارند و نظرشان را به صورتی بر دیگران تحمیل می کنند. بدین سبب اینها کار درستی نیست و اجازه بدهند احزاب فعالیت کنند. همه باید تلاش نماییم که احزاب قوی شوند نه اینکه آنها را کنار بگذاریم و جایگزینی برای آنها تعیین نماییم. بدین سبب هستند افرادی تمامیت خواه و انحصار طلبی هستند که این کارها را انجام می دهند گاهی این انحصارطلبی در خودمان هم وجود دارد که باید آنرا از زندگی مان حذف نماییم و تابع نظر جمع باشیم و در نتیجه نظام حزبی را بپذیریم.
۲۷۲۷


منبع:

1399/11/11
13:31:43
0.0 / 5
1102
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۳

سنج نیوز
sanjnews.ir - حقوق مادی و معنوی سایت سنج نیوز محفوظ است

سنج نیوز

خبرگزاری سنج نیوز