روایت طائب از نظر امام خمینی درباره استفاده انجمن حجتیه از سهم امام

روایت طائب از نظر امام خمینی درباره استفاده انجمن حجتیه از سهم امام به گزارش سنج نیوز تسنیم نوشت: حجت الاسلام مهدی طائب در گفتگویی به مبحث انجمن حجتیه پرداخت و نظر امام خمینی درباره استفاده انجمن از سهم امام و واكنش حجتیه ای ها به فتوای آیت الله خوئی در دوران جنگ را بیان كرد.


انجمن حجتیه در دهه سی توسط مرحوم شیخ محمود حلبی با هدف مقابله با بهائیت تأسیس شد. افكار و عملكرد این انجمن طی نیم قرن اخیر مورد بحث و بررسی فراوانی از جانب منتقدین؛ محققین و پژوهشگران واقع شده است. با آغاز نهضت اسلامی مواضع و عملكرد انجمنی ها با فراز و نشیب هایی همراه شد. امام خمینی ابتدا با تقاضای استفاده آنها از سهم امام موافقت نمود و بعد از مدتی با روشن شدن عمق تفكرات و مواضع آنها، موافقت اولیه را ملغی كرد. بعد از پیروزی انقلاب نیز، انجمن حجتیه به یكی از گروه های چالشی در مقابل نظام اسلامی تبدیل شد و تا به امروز بعنوان یك جریان خزنده ادامه فعالیت داده است. در همین راستا، بخشی از گفتگو حجت الاسلام و المسلمین مهدی طائب را درباره انجمن حجتیه در ادامه می خوانید.
چرا انجمن حجتیه مبارزه با بهاییت را مبنای خود قرار دادند؟
اوایل طلبگی مان در سال ۱۳۵۵ پدربزرگ ما آشیخ علی اكبر پیشنماز و از علمای برجسته بازار تهران ما را به یكی از دوستان خود به نام مرحوم آیت الله حلبی وصل كرد. من به منزل ایشان در چهارراه حسن آباد تهران رفتم. آقای حلبی در آنجا در مورد شروع حركت انجمن گفتند: ما دیدیم تمام شبهاتی كه درباره دین و احكام دین و مؤمنین هست پاسخگو دارد، اما جریان بهائیت كه در ایران آمده و دارد كار می كند پاسخگو ندارد و بنابراین آمدم برای پاسخگویی به این جریان متصدی شدم و افرادی را تربیت كردم تا به شبهات بهائیت پاسخ بدهند و در مقابل هجوم آنها از تشیع دفاع كنند. این ها مطالبی است كه مرحوم آقای حلبی برای خود بنده بیان نمودند.
باید درباره آقای حلبی این مطالب را بدانیم كه ایشان جزء روحانیون سیاسی ایران بوده است. در زمره كسانی است كه برای ملی شدن نفت فعالیت می كردند و تا سال ۱۳۳۲ هم در این جریان حضور داشتند. حالا اینكه ایشان از همراهان آقای مصدق یا آیت الله كاشانی بوده نیاز به مطالعه بیشتر دارد. بدون شك ایشان جزء روحانیون بوده كه در جریان ملی شدن صنعت نفت به صورت قوی مشاركت داشته اند. پس از سال ۱۳۳۲ به هر تقدیر مرحوم حلبی یك دفعه تغییر مسیر می دهند و وارد جریان مبارزه با بهائیت شدند. ایشان حركت شان را در مشهد شروع كردند كه با اقبال زیادی هم مواجه نشدند. شاید دلیل عدم اقبال ایشان برگردد به خوی سیاسی كه داشتند و پنهان كاری كه می كردند سبب بر عدم اطلاع افراد شده بود.
سال ۱۳۴۹- ۱۳۵۰ ایشان حركت شان را علنی می كنند. در سال ۴۹ نامه ای به امام راحل می نویسند و از ایشان اجازه استفاده از سهم امام را می خواهند و برای تأیید سازمان جریان استفتاء می كنند. این نامه به نام آقای حلبی به امام نوشته نمی گردد چونكه به علت اینكه امام در تبعید حضور داشتند برای شخص نویسنده تبعاتی را به وجود می آورد. نامه را از سوی تعدادی از مؤمنین به امام خمینی ارسال شده بود. امام هم در پاسخ به استفتاء آقای حلبی حركت ایشان را تأیید می كنند. در نامه به امام نوشته بودند كه بهائیت پاسخگو ندارد و ما باید به این شبهات پاسخ بدهیم و از اینكه مؤمنین به سمت این ها گرایش پیدا كنند جلوگیری بعمل آوریم.
بعضی ها هم علت ورود آیت الله حلبی به این جریانات را بهایی شدن هم مباحثه ای ایشان به نام آقای علوی و ناراحتی بیش از اندازه ایشان از این ماجرا و نفوذ بهائیت در میان مؤمنین می دانستند. از آقای حلبی نقل می كنند كه این ها آنقدر شبهاتشان قدرت پیدا كرده است كه هم مباحثه ای ما را جذب خود كرده اند. خود آقای حلبی می گفتند ما برای پاسخ به شبهات و پیشگیری از جذب بچه مسلمان ها به بهائیت وارد عمل شدیم.
حالا اینكه این حركت از آغاز با این هدف با چه حاشیه هایی و قبول چه لوازمی آغاز شد مساله ای است كه باید مورد بحث و مباحثه قرار گیرد. شما این را بدانید اصولا كه در طول تاریخ خیلی از حركت ها بوده كه در آغاز با نیت خیر شروع شده اما در ادامه گرفتار اعوجاج و انحراف و بعضاً به ضد خودشان تبدیل گشته است.
حمایت امام از انجمن حجتیه در مقطعی امام از انجمن حجتیه حمایت كردند، با عنایت به روندی كه انجمن طی كرد آیا امام از ماهیت این ها اطلاع نداشت؟ پیش از سال ۴۹ حركت انجمن یك حركت بی سر و صدا بود. در درون انجمن این اصطلاح كه ما حكومت اسلامی نداریم هنوز ظهور و بروز نكرده بود. تقریباً بعنوان یك سرّی بین افرد بود و بسیاری از مؤمنینی كه در انجمن حضور داشتند از این جریان خبر نداشتند. نمونه اش مرحوم آیت الله خزعلی بود. ایشان یك روحانی انقلابی مبارز بود، انجمن را تأیید می كرد و به شكلی در انجمن حجتیه حضور داشت و از آن سرّی كه این ها داشتند در خصوص تقیه در مقابل شاه خبری نداشت. انجمنی ها بین خودشان گفتند كه آقای خمینی پس از سرنگونی شاه چه كاری می خواهد انجام بدهد؟ می خواهد حكومت اسلامی تشكیل بدهد. بعد گفتند حكومت اسلامی متعلق به امام زمان است و حاكم حكومت اسلامی باید معصوم باشد. این حرف از كجا آمده؟ گفتند در روایت داریم هر پرچمی پیش از امام زمان بالا برود طاغوت است. برخی در پاسخ به انجمنی ها گفتند كه ایشان نمی خواهند حكومت درست كنند می خواهند ظلم را برطرف كنند. انجمنی ها در پاسخ با اشاره به یك روایتی كه از لحاظ سند ضعیف هم هست و در مقدمه صحیفه سجادیه آمده گفتند: در روایت داریم كه هر كسی بخواهد مقابل ظلمی قیام كند فقط بر سختی ما اضافه كرده و باعث ناراحتی ما می شود. منظورشان از بیان این روایت این بود كه برای دفع ظلم قیام نكنیم. این تفكر در باطن انجمن قرار داشت و در سال ۵۰ كشف شد. عده ای از علمای انقلابی به امام نامه نوشتند و مواضع انجمنی ها در قبال حكومت اسلامی را بیان نمودند. امام هم وقتی از مواضع این ها با خبر شد فرمودند دیگر به این ها سهم امام ندهید. چرا امام برای انجمنی ها واژه متحجر را بكار می بردند؟ ببینید ما در باب روایات یك برخورد لفظی تحجری داریم و یك وجه جمعی داریم. انجمنی ها برای نفی حكومت اسلامی به دو حدیث نفی پرچم و دیگر آن حدیث حركت برای دفع ظلم استناد كردند. در صورتیكه ما آیات و روایات بسیاری در تاكید به دفع ظلم داریم. این ها فقط به همین دو روایت بسنده كرده بودند و گویی گوش خویش را بر روایات دیگر بسته بودند. باب فهم خویش را بسته بودند. معنای تحجر یعنی چه؟ تحجر به مفهوم سنگ یعنی بسنده كردن به یك ظاهر بدون اینكه بخواهد تفسیرهای این ظاهر را بفهمد. هیچ حاضر نیست فكر جدید روی این روایت كه ناشی از استنباط است را بپذیرد. تغییر تاكتیك حجتیه پس از انقلاب انجمن حجتیه در پیش از انقلاب و پس از انقلاب چه تفاوتی در روش داشت؟ انجمن به علت اینكه در تفكر خودشان به صورت مبنایی ایجاد حكومت پیش از امام زمان را ممنوع می دانست نمی‏‎ توانست با جمهوری اسلامی منطبق شود ولی از سوی دیگر هم خودش را به تبلیغ برای امام زمان مقید می دانست. پیش از انقلاب تفكرشان هم این بود كه اگر ما با شاه مبارزه نماییم از بین می رویم بنابراین گفتند كه در حكومت بروید مشغول شوید. بسیاری از این آقایان انجمنی در رژیم پهلوی مشغول به كار بودند. پس از انقلاب هم كه دیدند حكومت شبه اسلامی شده است گفتند بروید و جذب سیستم شوید اما تفكرات خودمان را تبلیغ و اجرا نماییم و بدین ترتیب بسیاری از این آقایان نفوذی شدند. این نكته را هم عرض كنم كه آقای حلبی از نفوذ ساواك در تشكیلات انجمن خبر نداشت و می اظهار داشت: چه كسی گفته كه ما می گوییم فساد باید زیاد شود تا ظهور صورت بگیرد؟ ولیكن در زیر مجموعه ها این حرف زده می شد. وقتی جمهوری اسلامی پیروز شد این افراد نفوذی كه تحت تاثیر ساواك قرار داشتند در نظام نفوذ كردند تا حكومت را بر مبنای تفكراتشان زمین گیر كنند. مبادرت به خرابكاری هایی كردند و خیلی خطرناك هستند. امثال آقای سروش و مهاجرانی از این دسته افراد هستند. سروش یك انجمنی مطلق هست كه امروز مقابل حكومت اسلامی ایستاده و می گوید: دیدید گفتم حكومت اسلامی امكان پذیر نیست، ببینید امروز چقدر ظلم می شود. بنابراین در برخی از مواقع كه ملاحظه می كنید ظلمی صورت می گیرد منافع مادی در كار نیست بلكه می خواهند ثابت كنند كه حكومت اسلامی پیش از امام زمان امكان پذیر نیست. واكنش حجتیه ای ها به فتوای آیت الله خوئی مدرسه علوی تهران تحت تعلیم انجمن حجتیه قرار داشت. دانش آموزان این مدرسه در جبهه حاضر نمی شدند. یك روز به زور و با كمك بچه های بسیج و شهید میثم محمدی كه از بچه های انقلابی مدرسه علوی بود برای سخنرانی به آن مدرسه رفتم. عنوان سخنرانی هم توضیح نظریه حضرت آیت الله العظمی خویی در ارتباط با جهاد بود. انجمنی ها اكثراً مقلد آقای خویی بودند و مخاطبینشان را هم به تقلید از ایشان دعوت می كردند. من در آن سخنرانی عین نظریه مرحوم خویی را بیان كردم پس از سخنرانی ۵۰ نفر از دانش آموزان مدرسه علوی اعلام آمادگی جهت حضور در جبهه كردند. مسئولین مدرسه گفتند كه فلانی آمد مدرسه ما را خراب كرد. در مدرسه علوی پیش از این هر كسی به جبهه می رفت از مدرسه اخراجش می كردند. كدام یك از مراجع از انجمن حجتیه حمایت می كردند؟ عرض كردم كه وقتی من فتوای آقای خویی را در مدرسه علوی اعلام كردم آمدند گفتند چرا این فتوا اینجا بیان كردید؟ در صورتیكه خویش را مقلد آیت الله خویی می دانستند. آقای خویی در آن فتوا فرموده بودند اگر ولی فقیه جهاد ابتدایی را جایز بداند حق دارد چه برسد به دفاع. در صورتیكه انجمنی ها اعلام می كردند جهاد ابتدایی در دوران غیبت حرام است. تمامی مباحث شرعی در مدرسه علوی را از زبان آقای خویی اعلام می كردند. وقتی فتوای آقای خویی را خواندم ۵۰ نفر اعلام آمادگی كردند و مسئولین مدرسه فكر اینجا را نكرده بودند. انجمنی ها هر مرجعی را كه مطابق منافعشان حرف می زد را قبول داشتند وقتی كه مرجع تقلیدشان ضد منافع انجمن حرف می زد تخریب می كردند و غالباً مراجعی را به بچه ها معرفی می كردند كه ساكن ایران نبودند و دسترسی به آنها سخت بود. ۲۷۲۱۵

1399/01/26
18:41:54
5.0 / 5
3085
تگهای خبر: ایران , صنعت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۵

سنج نیوز
sanjnews.ir - حقوق مادی و معنوی سایت سنج نیوز محفوظ است

سنج نیوز

خبرگزاری سنج نیوز